محل تبلیغات شما
دو ماه گذشت، زهرا کم کم حال ِ عادی اش را به دست آورد با این تفاوت که روزها را به خواندن کتاب مادربزرگش اختصاص داده بود. از یک هفته پیش خواندن آن کتاب را شروع کرده بود و چیزهای جالبی دستگیرش شده بود! مادربزرگش درباره ی اشخاصی حرف میزد که او تا حالا اطلاعات خیلی کمی از آنها داشت. علی (ع)، حسین (ع)، حسن (ع) و. زهرا حتی فهمید چرا اسمش زهرا بود! برای این اسمش را زهرا گذاشتند چون پدر و مادرش، از روی علاقه انتخاب اسم ِ بچشان را به مادربزرگ سپرده بودند.

منی که من باشم! / قسمت چهاردهم

منی که من باشم! / قسمت سیزدهم

منی که من باشم! / قسمت دوازدهم

زهرا ,ع ,اسمش ,خواندن ,کتاب ,کم ,را به ,ع ، ,زهرا حتی ,و زهرا ,ع و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

علمی .آموزشی .فرهنگی و اجتماعی موسسه ترك اعتياد شروع حيات زندگي رسول مرادی