محل تبلیغات شما

مادارا و اوبیتو جنگ جهانی پنجم رو راه انداخته بودن چون هر کدوم میخواستن زودتر حموم برن.

مادارا (داد): من هم از تو بزرگترم، هم قویترم، هم خوشتیپ ترم پس من اول میرم حموم!

اوبیتو (داد): فکرشم نکن! تو دو ساعت تو حموم میمونی!

مادارا (داد): کل خاندان اوچیها یه عالمه تو حموم میمونن!

اوبیتو (داد): نه خیرم! من سر نیم ساعت میام بیرون!

مادارا (داد): پس تو از خاندان اوچیها نیستی!

اوبیتو (داد): خفه شوووووو!

هیدان (با ناله): شما رو به خداوند جاشین قسم میدم که ساکت شین.

اوبیتو و مادارا (داد): خفه!

دیدارا (با ناراحتی): من توبی خودمو میخوام.

مادارا: من اول میرم حموم. هیچ بحثی هم درش نیست.

اوبیتو: اگه اینطوریه من تو رو به یه چالش دعوت میکنم. هر کی برد اول میره حموم.

مادارا: قبوله!

ان (یه اه جانسوز میکشه): خواهش میکنم! ما تا حالا 11 بار مخفیگاهمونو عوض کردیم بخاطر اینکه مادارا عصبانی شد و همه چی رو نابود کرد.

پین: درد واقعی یعنی دعوای بین دو اوچیها. دردهای قبلا از این سوسول بازی بود.

مادارا (داد): همتون خفه شین! (رو میکنه به اوبیتو) خب. چالش چیه؟

اوبیتو: سنگ کاغذ قیچی!

مادارا:باشه! (پوزخند میزنه) راستشو بگو، این ایده رو از کاکاشی گرفتی، نه؟

اوبیتو: ساکت شو! حوصلتو ندارم.

اوبیتو و مادارا: سنگ کاغذ قیچی!

مادارا قیچی میاره و اوبیتو سنگ.

اوبیتو: هه هه! ضایع شدی بابابزرگ؟

بعدم حولشو برمیداره و میره تو حموم.

مادارا هنوز تو شوکه و باورش نمیشه که از اوبیتو باخته.

مادارا (زیر لبی): جوجه اوچیهای لعنتییییی!

نیم ساعت بعد

اوبیتو از حموم در میاد و مراقبه که تا میره تو اتاقش کسی قیافشو نبینه. (کلا حساسه بچمون!) یهو زتسو از وسط زمین درمیاد.

اوبیتو: هوی زتسوی احمق! چته؟ چرا از تو زمین درمیای؟ جاسوسی نمیکنی که.

زتسو: فقط اومدم اخطار بدم مادارا میخواد بکشدت.

اوبیتو هه! غلط کرده. حالا واسه چی؟ واسه اینکه ازش بردم؟

زتسو: نه. واسه اینکه

ادامه دارد.

 

مجموعه ناروتو اینا! (تولد هاشیراما سنجو بخش پنجم)

مجموعه ناروتو اینا! (تولد هاشیراما سنجو بخش چهارم)

مجموعه ناروتو اینا! (تولد هاشیراما سنجو بخش سوم)

مادارا ,اوبیتو ,تو ,حموم ,رو ,هم ,مادارا داد ,اوبیتو داد ,تو حموم ,حموم مادارا ,کاغذ قیچی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مواد غذایی